استاد من (جناب آقای امیری) یکی از بهترین های تار و سه تار، و آهنگساز قابلی هستند. پیشنهاد میکنم اگر تابه حال وبلاگ ایشان را ندیدید حتما سری به آن بزنید (آدرس وب ایشان در وب من هست) یکی از خاطراتی که در وبشان نوشته اند درباره ی سه تار شان است که داستانش را برایتان نقل میکنم:
استاد علاقه ی زیادی به سه تار داشتند وبا مشقت زیاد موفق به خرید یک سه تار شده بودند
روزی استاد با پسرخاله شان به خانه ی شخصی رفته بودند و از قضا سه تار را همراه خود برده بودند آقای امیری در خانه شخص کاری داشتند و سه تار را به پسرخاله شان سپردند وقتی بازگشتند سوار تاکسی شدند تا به خانه برگردند پسرخاله استاد پرسید:امید سه تار چنده؟ استاد هم در پاسخ انواع قیمت ها را گفتند وپرسیدند: می خوای سه تار یاد بگیری؟پسر خاله گفت:نه میدونی...میخوام برای تو سه تار بخرم آخه تو که رفتی تو باد زد در خونه رو بست سه تارت لای در موند شکست!
+ نوشته شده در یکشنبه هفدهم مرداد ۱۳۸۹ ساعت 15:13 توسط مهسا برزگر
|